مدیریت دولتی و خط مشی گذاری عمومی

مدیریت ریسک و خط‏مشی‏ نظارت بر تجارت فرامرزی

مبحث خط‏مشی از جمله مباحث مهم علم مدیریت است که طی سه دهه گذشته به صورت جدی مورد توجه صاحب‏نظران قرار گرفته است. نقش اصلی دولت در جهان جدید خط‏مشی‏گذاری عمومی است. دولت‏ها که دربرگيرنده قوه مجریه و مقننه هستند به خط‏مشی‏های عمومی شکل می‏دهند، آنها را به اجرا در می‌آورند و آنگاه به ارزیابی آنچه اجرا شده است می‏پردازند. خط‏مشی‏های عمومی جهت‏گيری‏های کلی هستند که چگونگی عمل سازمان‏ها و مؤسسات دولتی را در آینده مشخص می‌سازند و معمولاً برای مقابله با یك مشکل و مسئله عمومی و به منظور حل آن پدید می‏آیند. کارآمدی خط‏مشی‏گذاری عمومی در دنيای جدید حاصل پيدایش و فراگير شدن علوم و به کارگيری آنها به عنوان یکی از منابع خط‏مشی‏گذاری است. سازمان یا جامعه برای تداوم حيات باید از موقعيت‏هایی عبور کند وازموقعيت موجود به موقعيت مطلوب برسد. اما قبل از اینکه امکانات و توان رسيدن به موقعيت مطلوب مطرح شود، اصول اساسی انتقال ازموقعيت موجود به موقعيت مطلوب مطرح می‎‏شود پس خط‏مشی قاعده و اصول کلی و الزم برای اقدامات و حرکت‏های برنامه‏ای مطلوب است.
از جمله تغییرات شگرف امروزی که سازمان‏ها را تحت‏الشعاع قرار داده است، تغیرات انفجار آمیز تکنولوژی است. سرعت و وسعت ارتباطات و اطلاع‏رسانی در واقع جهانی واحد در همه زمینه‏ها پدید آورده است. در بخش تجارت، اقتصاد و ظهور تجارت الکترونیک، سازمان‏ها وبه خصوص سازمان‏های درگیر در عرصه تجارت بین‏الملل، چون گمرک راتحت تاثیر قرار داده است. شدت تغییرات محیطی امروز به گونه‏ای است که سازمان‏ها برای بقا بایست در نبرد دائمی به سر برند و تحولات اساسی را در تمامی ارکان خود با استفاده از روش‏ها و ابزارهای تغییر و تحول نظیر مدیریت کیفیت و مهندسی مجدد ایجاد نمایند به نحوی که بتوانند خدمات خود را به بهترین کیفیت و راحت‏ترین صورت ارائه نمایند.
بنابراین گمرک به عنوان یک سازمان ناظر که نقش کلیدی را در چرخه تجارت بین‏المللی بر عهده دارد بایستی خود را با نیازمندی‏ها و ضروریات تجارت الکترونیک هماهنگ نماید و ساختار و فرایندهای عملیاتی خود را با استفاده از شیوه‏های تغییر سازمانی چون مهندسی مجدد به گونه‏ای دگرگون نماید که بیش از پیش موجب تسهیل، تسریع و بهبود عملکرد این چرخه گردد.
وظیفه مشترک گمرک در تمامی کشورها، تطبیق کالا‏ها و اشخاص، با مقررات تجارت خارجی و ایجاد درآمد برای دولت از طریق وصول حقوق و عوارض، جنبه‏های حمایتی، بهداشتی، سیاسی، مذهبی، اجتماعی و محیط‏زیست می‏باشد و گمرک باید کلیه کالاهای وارده و صادره را از جهت انطباق و رعایت آنها با این موارد کنترل نماید.
با توجه به حجم زیاد تجارت و تردد بالای مسافر و نیز منابع محدود گمرک، دیگر امکان ارزیابی فیزیکی کالا و مسافرین برای حصول به اهداف مورد نظر امری غیرممکن می‏نماید. هرگونه معطلی کالا‏ها در مبادی ورودی و خروجی جهت انجام کنترل‏های گمرکی، دربرگیرنده هزینه‏هایی چون هزینه‏های جابجایی، باز و بسته کردن محمولات، فساد وتباهی و هزینه‏های پنهان ناشی از تاخیر می‏باشد که باعث افزایش بهای تمام شده بوده و قدرت رقابت‏پذیری این کالا‏ها را بخصوص در صاردات کاهش می‏بخشد.
از جمله راهبردهای خط‏مشی‏گذاری نظارت بر تجارت فرامرزی دستیابی به این اهداف متضاد و همچنین کنترل کالا‏ها از جهت انطباق با مقررات به نحوی که سرعت نیز لحاظ گردیده و اشخاص و کالاهایی مرعی قانون بدون هیچگونه وقفه و مزاحمتی به سرعت از گمرک عبور نمایند همانا مدیریت خطر می‏باشد.
پیچیدگی نظارت بر تجارت فرامرزی دنیای امروز نیازمند بکارگیری مفاهیم و الزامات مدرن و متناسب با پیچیدگی کنونی بوده و نظارت‌های سنتی و فیزیکی قبلی به هیچ عنوان نمی‏تواند کافی به مقصود باشد. هر چه حجم تجارت گسترده¬تر گردد چالش اعمال قوانين و مقررات و جلوگیری از تخلفات و قاچاق کالا در تجارت بين‌المللي بدون کاهش سرعت بيشتر خواهد شد.
فلسفه مدیریت خطر این است که همه محمولات و اشخاص ناقض قانون نبوده و خطر عدم رعایت مقررات را ندارند لذا گمرک باید شرایطی آسان و روان برای تردد آنها فراهم آورده و در عوض منابع محدود موجود را برای کنترل مواردپر خطر و ناقض قانون ذخیره و مورد استفاده قرار دهد.
مديريت ريسک هسته مرکزي مديريت استراتژيک در هر سازمان است. مديريت ريسک فرايندي است که از طريق آن سازمان‏ها قادرند به شکلی نظام‏مند ريسک‏هاي موجود در سبد فعالیت‎های شانو یا در تک تک فعالیت‏های شان را با هدف دستيابي به منافع پايدار اداره کنند. تمرکز مديريت ريسک بر شناسايي و واکنش به ريسک‏ها است. مديريت ريسک راهنماي درک فرصت‏ها و تهديدهاي بالقوه ناشی از تمامي‏عوامل موثر بر سازمان است و به وسیله آن احتمال موفقيت را افزايش داده و احتمال شکست در دستيابي به اهداف کلي سازمان کاهش مي‏یابد.
مديريت ريسک بايد به عنوان يک فرايند مستمر و رو به رشد در سراسر فرایند تدوین و پياده‏سازي استراتژي مد نظر قرار گیرد. این فرایند به شکلی نظام‏مندسعی دارد ريسک‏هايي را که گذشته، حال و بخصوص آينده فعاليت‏هاي سازمان با آنها مواجه است، شناسايي و از طريق خط‏مشي‏ها و برنامه‏های موثر که توسط مديران ارشد سازمان راهبری می‏شوند، مدیریت کند به طوری که این رویکرد با فرهنگ سازماني ترکيب شده و در همه سطوح سازمان نفوذ کند. در تمامی لایه‏های سازمان مدیران و کارکنان باید وظايف مشخصی را در قبال مدیریت ریسک عهده دار باشند. حساب پذیری، سنجش عملکرد و نظام پاداش‏ها باید پشتیبانی لازم را از نظام مدیریت ریسک به عمل آورد تا بدین ترتیب کارایی عملياتي در تمام سطوح افزایش یابد.
مدیریت ریسک هوشمند
در طول 60 سال گذشته حجم تجارت بین‏المللی بصورت بارزی افزایش یافته است. به هرحال منابعی که گمرک می‏تواند بسیج نموده و در خدمت تجارت فزاینده قرار دهد به مرور محدود گردیده و عملیات اجرائی گمرک نمی‏تواند خود را با سرعت سرسام آور رشد تجارت بین‏المللی هماهنگ نماید (کین، 2003). گسترش تجارت جهانی از یک سو و فشار فزاینده جامعه تجاری برای محدود شدن مداخلات دولتی از سوی دیگر، تمایل گمرکات را به ارائه تسهیلات تجاری در راستای توسعه رقابت‏پذیری اقتصادی دو چندان نموده است. برای ایجاد هماهنگی بینی کنترل‏های قانونی و تسهیلات تجاری بسیاری از گمرکات مدیریت ریسک را همانگونه که در کنوانسیون تجدیدنظر شده کیوتو تبیین شده است به عنوان فلسفه‏ای غالب مورد پذیرش قرار داده‌اند (راهنمای سازمان جهانی گمرک، 2015).
برای گمرکات برجسته ترین ریسک‏های موجود ریسک عدم رعایت قوانین گمرکی و تعاملات تجاری غیرقانونی می‏باشند که از یک سو درآمدهای دولتی را تحت تأثیر قرار می‏دهند و از سوی دیگر امنیت جامعه را تهدید می‏کنند و بدینوسیله به عنوان مانعی بر سر راه گمرک در دستیابی به اهداف خود عمل می‏نمایند. مدیریت ریسک گمرکی فرایندی برای کاهش و جلوگیری از بروز ریسک‏هایی است که مانع دستیابی گمرک به اهداف خود می‏گردند. معرفی و شناسایی مدیریت ریسک در گمرکات، تغییراتی را در رویکرد گمرک در مواجه با ریسک به ارمغان آورده و بسیاری از گمرکات با به‏کارگیری مدیریت ریسک، به مرور از رویکردهای سنتی و سخت‏گیرانه کنترلی فاصله گرفته‏اند. آنها ضمن کاهش دادن اقدامات کنترل محور، وقفه‏ها و هزینه‏های غیرضروری را برای تاجران و مسافران قانونمند خود به حداقل رسانیده اند. گمرکات ضمن بازبینی در استراتژی‏ها و تاکتیک‏های خود در مقابله با خطرات، با مهندسی مجدد منابع خود را بر روی حوزه‏های پرخطر متمرکز نموده (راهنمای سازمان جهانی گمرک، 2011) و برنامه‏های متنوعی را متناسب با محیط عملیات خود در زمینه مدیریت ریسک نظیر سیستم‏های سلکتیویتی کالا، حسابرسی پس از ترخیص و برنامه فعالان اقتصادی مجاز شکل داده‏اند. با وجود اینکه در سطوح بالای تصمیم‏گیری دولت گفتمان بسیار خوبی در طرفداری از اتخاذ رویه‏های مدیریت ریسک توسط گمرکات به وجود آمده است، ولی مطالعات اندکی در زمینه شیوه‏های اصولی پیاده‏سازی و به‏کارگیری مدیریت ریسک در گمرکات وجود دارد. فقدان تحقیقات در زمینه بررسی امکان سنجی، کارائی و اثربخشی برنامه‏های مدیریت ریسک. به عنوان مانعی در سر راه بهبود برنامه‏های موجود و ابداع برنامه‏های نوین عمل می‏کند. این مشکل ممکن است ناشی از عوامل زیادی نظیر فرهنگ اداری و سیاسی، وضعیت مالی و زیرساخت‏های اطلاعاتی و مخابراتی و... باشد.
پیاده‏سازی موفق مدیریت ریسک در یک سازمان بستگی کامل به تبیین استراتژی جامع مدیریت ریسک با هدف یکپارچه نمودن فعالیت‎های مربوط به تمامی فرایندهای عملیاتی مدیریت ریسک دارد که با الزامات و اهداف مدیریت ریسک مطابق می‏باشد. استراتژی طبق تعریف عبارت از نقشه راه بلند مدت برای نیل به اهداف پیش‏بینی شده می‏باشد. تفکر استراتژیک متمرکز برفهم تصویر جامعی است که در برگیرنده ملاحظات دقیق مربوط به ریسک‏ها و احتمال وقوع آنها در یک فضای عملیاتی و برآورد نقاط قوت و ضعف سازمان می‏باشد. آبرامز (2007) بیان می‏کند که برنامه‏های مدیریت ریسک بایستی با استراتژی سازمانی در یک راستا قرار گیرد علاوه بر این شواهد موجود در پیشینه مدیریت ریسک شرکت‏ها و مدیریت ریسک سازمان‏های دولتی بر این واقعیت تأکید دارند که هیچ‏گونه برنامه مدیریت ریسکی نبایستی بدون ارائه تبیینی روشن از اهداف شرکت‏ها و یا سازمان‏های دولتی اجرا گردد. پژوهش‏های اخیر نشان می‏دهد که در مجموعه متنوعی از شرکت‏های پیشرو برنامه‏های مدیریت ریسک و برنامه‏ریزی استراتژیک از یکپارپگی و انسجام کاملی برخوردار می‏باشند (پالادیون، 2009). فعالان بخش خصوصی بر این نکته تأکید می‌کنند که انسجام بین مدیریت ریسک و استراتژی سازمان، بستر لازم برای نیل به اهداف مورد نظر را فراهم می‏کند (فرانسیس، 2008). در نتیجه، نشاندن برنامه‏های مدیریت ریسک در قلب برنامه‏ها ی کلی استراتژیک سازمان نتایج بسیار خوبی را در بخش خصوصی در پی داشته است. نتایج آخرین تحقیقات صورت گرفته نشان می‏دهد که بخش بزرگی از شرکت‏ها به شدت خواهان حرکت به سمت مدیریت ریسک استراتژیک می‏باشند. میننتز برگ (1994) بیان می‏کند که برنامه‏ریزی استراتژی سبب بقاء هرچه بیشتر سازمان‏ها در فضای آشفته و پیچیده کسب وکار می‏گردد.
امروز بخش دولتی نیز همانند بخش خصوصی مجبور به اتخاذ تفکر استراتژیک در زمینه مدیریت ریسک می‏باشد. به دلیل وجود حساسیت دائمی بر روی موضوعاتی نظیر تخصیص بودجه و دقت در شیوه‏های مورد عمل در بخش خصوصی، بخش دولتی را نیز با فشار فزاینده‏ای در ارتباط با افزایش بهره‏وری مواجه کرده است. ایده‏هایی نظیر« انجام کار زیاد با منابع کمتر» از جمله شعارهایی است که دائما تکرار می‏گردد ولی در عین حال مقابله با چالش بهروه وری کار آسانی نمی‏باشد. تعهدات سازمان‏های دولتی معمولا بوسیله قوانین موضوعه تثبیت شده‏اند که آن‏ها را در مقایسه با بخش خصوصی در موقعیت سختی قرار داده و بدینوسیله سبب دشوار شدن مانور استراتژیک در این سازمان‏ها می‏گردد.
امروزه تکنیک‏های تحلیل و مدیریت ریسک در عمل به بخشی از هرگونه فرایند تصمیم‏گیری مبدل شده است. در کل، این شیوه‏ها در شرایطی که یک رویداد نامطلوب و غیرمنتظره بتواند تأثیر مهمی بر روی اهداف یک سازمان بگذارد، مفید بوده و قابلیت کاربرد پیدا می‏نمایند. در گمرک نیز کاربرد تکنیک‏های تحلیل و مدیریت ریسک سبب بهینه‏سازی منابع انسانی و مالی، کاهش هزینه‏ها، تسریع در ترخیص کالا‏ها و محدود نمودن فساد (بخصوص با بکارگیری شیوه‏های خودکار)، گردیده و در نتیجه کارائی و عملکرد را بهبود می‏بخشد.
در واقع اگر شیوه‏های مدیریت ریسک بخوبی اجرا گردد، در خصوص ایجاد تعادل در وظایف کنترلی و اهداف مرتبط با روان‏سازی به یک پشتیبان ارزشمندی برای گمرک تبدیل می‏شوند. پیاده‏سازی مدیریت ریسک در چارچوب استانداردهای تجارت امن و آسان سازمان جهانی گمرک و کنوانسیون تجدید نظر شده کیوتو تأکید شده و یکی از اصول ده گانه برنامه اقدام تهیه شده توسط سازمان جهانی گمرک تحت عنوان (گمرک در قرن 21) که زیر بنای استراتژی گمرک در آینده را ترسیم می‏نماید، را تشکیل می‏دهد. همچنین ذکر این نکته لازم است که مباحث مربوط به ارزیابی و تحلیل ریسک که از مفاهیم اساسی مدیریت ریسک است، از جمله مباحث مهمی می‏باشد که در مذاکرات سازمان جهانی تجارت طرح می‏گردند (راهنمای سازمان جهانی گمرک، 2015).